قالیشویی تهران

کلمات پرکاربردی چون قالیشویی , قالیشوئی , قالی شویی , شستن فرش از کلمات پر کاربرد در بین مردم فارسی زبان است .


carpet-cleaning قالیشویی قالی شویی
درباره قالیشویی
شستن فرش در کارخانه قالیشویی
شستن مبلمان منزل و اداره در محل
شستن انواع موکت رنگی ساده و گلدار
شستشوی گبه های گل برجسته و معمولی
شستن گلیم فرش های قدیمی و برجسته بافت
ترمیم و رفو کردن فرشهای پاره و پوسیده
ریشه بافی برای فرشهایی پوسیده و ناقص
چرم دوزی پشت فرش برای عمر بیشتر
اصلاح رنگ قالی و فرش ها ی معیوب
صاف کردن و براق کردن روی فرش
نحوه حمل ونقل فرش از منزل تا کارخانه
سفارش اینترنتی شستن فرش و سایر خدمات
استخدام کارگر افغانی در قالشویی
استخدام کارگر قالیشویی
اولین قالیشوی
اولین قالیشویی تهران
استفاده آب ژاول , کلر , هیدور
آدرس اتحادیه قالیشویان
بهترین قالیشویی تهران
بید خوردگی فرش
بیمه کارگران قالیشویی
پاک کردن لکه روی فرش
پوسیدگی فرش
تلفن تماس قالیشویی
دستگاه پرداخت فرش
دستگاه خاک گیری فرش
دستگاه خشک کن فرش
دستگاه شستشوی فرش
رفع پارگی فرش


کارت ویزیت قالیشویی

مشتریان عزیز برای سفارش شستشوی فرش های خود با یکی از دفاتر قالیشویی ما تماس بگیرید.

شستشوی انواع فرش در مناطق مختلف تهران کرج و سایر توابع

بهترین قالیشویی

بزرگترین قالیشویی

ارزانترین قالی شویی


قالیشویی یاسین اکتیو اوغلی
با قدمت چهل وپنج ساله ، پانزده هزار متر کارخانه و کادری مجرب در خدمت هموطنان خود می باشد.
این کارخانه عضو اتحادیه قالیشویی های تهران بوده و بر اساس نرخ اتحادیه انجام وظیفه می کند.
قالیشویی یاسین اوغلی یکی از اعضای اصلی و معتبر اتحادیه می باشد که دارای سابقه طولانی و
درخشان در ارائه ی خدمات مربوط به شست وشوی محصولات فرش، موکت، پتو، روفرشی وگبه
و گلیم همچنین ترمیم نگهداری فرش است. با وجود کارشناسان زبده و متخصص در امور نگهداری
و شستشوی انواع فرش و همچنین کارخانه مجهز به دستگاه های تمام اتوماتیک، این قالیشوئی
مفتخر به ارائه ی بهترین و سریعترین خدمات می باشد
*********

اتحادیه قالیشویان تهران: تبلیغات پیامکی دلیل برصلاحیت قالیشویان نیست

رئیس اتحادیه قالیشویان تهران با تاکید کرد قالیشویی‌هایی که از طریق تراکت و پیامک تبلیغ می‌کنند
دلیلی بر اعتبار آنها نیست .یک قالیشوی حتما باید عضو اتحادیه باشد.
همچنین قیمت خدمات قالیشویی در آذرماه سال 95 با ۲۰ درصد افزایش نسبت به سال گذشته
همراه بوده است و بر اساس این میزان افزایش ، نرخ شست‌ و شوی هر متر مربع فرش ماشینی
۳۵۰۰ تومان و فرش دستباف به ازای هر متر مربع ۶۰۰۰ تا ۹۷۰۰ تومان تعیین شده است.
وی افزود: البته در صورتی که خدماتی نظیر قرار دادن فرش در پوشش پلاستیکی(کاور)،
لکه‌برداری و رنگ برداری هم به مجوعه خدمات شستوشو فرش اضافه شود، قیمت‌ها به
صورت توافقی تعیین خواهند شد.
واحدهای قالیشویی موظفند ۲ تا ۳ روز پس از بردن فرش برای شست‌وشو آن را تحویل دهند،
اکثریت قریب به اتفاق قالیشویان دارای مجوز از اتحادیه مجهز به گرم خانه هستند که بر این
اساس فرش در کوتاهترین زمان ممکن خشک می‌شود.
چنانچه شهروندان سفارشات شستشوی فرش‌های خود را به واحدهای معرفی شده از طریق

تراکت، آگهی‌های درب منازل و یا پیامک محول کنند، اتحادیه در صورت سرقت و یا ارائه خدمات
با قیمت بیشتر از نرخ‌نامه هیچ مسئولیتی را بر عهده نخواهد گرفت.
اتحادیه آمادگی رسیدگی به شکایات ارباب رجوع در رابطه با مشکلات مراکز قالیشویی
عضو اتحادیه را دارد و شهروندان می توانند مراتب را از طریق شماره تماس ۵۵۶۳۷۰۶۲ اعلام کنند.
منبع : اتحادیه قالیشویان تهران




شماره تلفن های قالیشویی اوغلی یاسین
درباره قالیشویی و شستشوی فرش و قالی
شست و شوی مبل
شستشوی انواع فرش قالی سفید کردن فرش
شستشوی موکت شستن و تمیز کردن انواع موکت
قیمت شستشوی گلیم و شستن گلیم فرش
تلفن تماس شستن گبه , قیمت شستشوی گبه فرش
رفوگری فرش , قیمت رفوگری و ترمیم فرش پوسیده
ریشه زنی فرش ,قیمت ترمیمم ریشه های فرش انواع گرگره فرش
چرم دوزی پشت فرش ,قیمت انواع چرم دور فرش
قیمت رنگبرداری ,لکه برداری و تمیز کردن لکه های روی فرش
قیمت پرداخت فرش , گرفتن پرزهای اضافی روی فرش
قیمت حق سروس قالیشویی , هزینه بردن و آوردن فرش
نرخ و قیمت اتحادیه قالیشویان و شستن فرش در تهران
سفارش اینترنتی شستن فرش ها

ریشه فرش
شامپو فرش
شسشوی پتو
شستن فرش در منزل
علت زرد شدن ریشه فرش
قالیشویی کرج
قالیشویی پردیس
قالیشویی جنوب تهران
قالیشویی شرق تهران
قالیشویی شمال تهران
قالیشویی غرب تهران
قالیشویی لواسان
قالیشویی مرکزی تهران
قالیشویی ورامین
کارت قالیشویی
نرخ اتحادیه قالیشویان
نرخ شستن فرش
نظافت راه پله ساختمان
نظافت ساختمان و منزل

افسانه ای در باره قالی فرش ترکمن

افسانه ای در باره قالی ترکمن ( در مورد اینکه ترکمن ها چگونه به اسلام روی آوردند )

بین مردم ترکمن افسانه ای هست در باره اینکه زنی سالخورده، قبیله خود را از هلاکت نجات داده است.
در نزدیکی شهر مرو، در منطقه ای صحرایی، طایفه ای کوچک با چهارصد خانوار زندگی می کرده اند. روزی از روزها این شایعه در همه جا پیچید
که لشکر بزرگ خلیفه سوم از طریق این روستا به سوی مرو در حرکت است و مردم این روستا اولین مانع بر سر راه آنهاست. مردهای این طایفه با
ریش سفیدان قبیله به مشورت نشستند که: چه باید کرد؟
یکی گفت: باید بچه ها، زنها و پیرمردها را به عمق صحرا بفرستیم و خودمان باید تا آخرین قطره خون، با دشمنان بجنگیم.
دیگری گفت: اما تعداد ما در مقابل لشکر امیر خیلی کم است.
و برخی هم گفتند: بهتر آنست که زمین خود را ترک و به دل صحرا بزنیم.
یکی از ریش سفیدان گفت: این کار درستی نیست. اگر وطن نابود شود، به مانند آنست که ماه و خورشید هم نابود شده!
در این لحظه، زنی سپید موی و سالخورده که در آن مجلس نشسته بود، گفت: «شما به جنگ با خلیفه نروید! می خواهم خودم تنها پیش بروم!»
مردها از حرفهای او تعجب کردند ولی گذاشتند تا حرفهایش را بزند. مگر نمی گویند که نزد خدا کار خیر از هزار حرف بالاتر است. زن سالخورده کوشید
ریش سفیدان را با حرفهای خود متقاعد سازد. اما ریش سفیدان با سکوتی سنگین، به حرفهای زن گوش داده و چیزی به او نگفتند.
زن رفت. ریش سفیدان بعد از رفتن زن، مجلس خود را ادامه دادند. یکی از آنان گفت: « تا زمانی که نفس می کشیم، زنده ایم و امید در ما زنده است.»
در پایان جلسه، ریش سفیدان تصمیم گرفتند که منادی هایی به شهرها و روستاهای اطراف بفرستند و از همسایگان درخواست کمک نمایند.
آن زن سالخورده به خانه خود برگشت و جلوی دار قالی نشست و بافتن قالی را که چند سالی بود که بافت آن به طول کشیده بود،‌ ادامه داد.
براستی این چه قالی حیرت انگیزی بود که بافت آن، این همه به طول کشیده بود! پیرزن شبها و روزهای زیادی برای بافتن این قالی که نشانه شکوه
زندگی بود،‌ زحمت کشید. در آن دوران، زنان هر نقشی را که می خواستند (از جمله انسان، پرندگان ، حیوانات، جویبارها و باغهای قشنگ) را بر روی
قالی می بافتند. پیرزن نیز این قالی زیبا را همچون خود زندگی، داشت می بافت. در زمینه اصلی قالی، آن سرزمین زیبا تصویر شده بود: در یک طرف
آن، ریش سفیدان استراحت می کردند. بچه ها بازی می کردند. در آسمان بی ابر،‌ خورشید با محبتی سرشار، نور خود را به آن سرزمین می افشاند.
در تنورهایی که زنان در آن نان می پختند،‌ زبانة آتش، شادمانه بازی می کرد. در جویبارها آّب شرشر جریان داشت. پرندگان به شیرینی و شگفتی آواز
می خواندند. چوپان نی می زد. زنها لباسهای رنگارنگ پوشیده و برای عروسی تدارک می دیدند. اما در طرف دیگر قالی، این سرزمین زیبا، آتش گرفته بود
و خورشید در دودی سیاه گم شده است. سربازان دشمن، سوار بر اسب، مردم بی گناه و بی پناه را با نیزه می زنند. کودکی به زمین خورده و گریه می کند.
چشمانش به بیکرانه نگاه می کنند و مثل آنست که با ملامت می گوید. برای چی من باید بمیرم؟ آن طرفتر یکی از سربازان، پیرمردی را زجر می دهد، یکی
دیگر گیسوان دختر نوجوانی را محکم گرفته و بر زمین کشان کشان می برد. اسب سواران در مقابل نگاه کودکان، بر جنازه های مردم اسب می تازند.
رنگ آسمان سیاه و آتشگون شده است. خورشید که سرچشمه روشنایی و زندگی است، عاجز شده و نور آن تیره و گرفته گردیده و آب در جویبارها با
خون مخلوط شده است.
آخرین گره قالی زده شده است. زن بلند شد و از آلاچیق بیرون آمد. از دور صدای سم اسبهای لشکر خلیفه شنیده می شود و ابرهای سیاه و مصیبت بار
نزدیکتر شده اند. فرصت انتظار به پایان رسید. زن به آلاچیق برگشت. قالی را گرفت و از آلاچیق بیرون آمد. او به آرامی رفت و به بلندترین تپه صحرا رسید.
از آنجا به سمتی که صدای سم اسبها را شنیده بود، نگاه کرد. اسب سواران نزدیکتر شدند. خلیفه سوم، خود در جلوی لشکر، سوار بر اسب بود.
پیرزن، قالی را زیر سمهای اسب خلیفه پهن کرد. اسب از ترس به خود لرزید.
ـ این چیست؟!
خلیفه به پایین نگاه کرد و روستای آتش گرفته، کودکان، پیرمردها و پیرزنهای کشته شده را دید. مثل این بود که گریه و ناله بی گناهان به گوش
خلیفه رسیده است. خلیفه به لرز افتاد. او تصویری از خونریزی و ضجه مردم را دید. خلیفه سر خود را بالا آورد و در مقابل خود در آن طرف قالی،
زنی سالخورده و خسته را دید که به تنهایی زیر اشعه داغ آفتاب ایستاده بود.
برای مدتی طولانی، آنها در آن حال ایستادند: در یک طرف قالی، خلیفه سوار بر اسب و پشت سرش هزار اسب سوار و در مقابل آنها زنی زحمتکش،
مادری پیر تک و تنها ایستاده بود. در میان آن دو ، یک قطعه قالی، همچون آهنگی غم انگیز که وحشتهای جنگ، مصیبت مردم و زندگی و مرگ را
نقل می کرد، گسترده شده بود.
خلیفه برای مدتی طولانی، قالی را نگاه کرده و به فکری عمیق فرو رفت. در دو طرف قالی، سکوتی مطلق برقرار شده است. سرانجام خلیفه به آرامی
از اسب پیاده شد. زن سالخورده بی هیچ حرفی با نظر صریح و صادق به خلیفه نگاه می کرد.
خلیفه گفت: «ای مادر! ای مادر زندگی! من منظور تو را فهمیدم! مرد نباید بر علیه ضعیفان وارد جنگ شود. مرا به نزد مردمت راهنمایی کن. به تو قول
می دهم که مردم بی گناه را نخواهم کشت! برو و به مردم خودت بگو که شمشیرشان از غلاف بیرون نیاورند. به آنها بگو که از دین خود دست بردارند
و به خدای واحد و به دین اسلام ایمان آورند. پس از پذیرفتن دین مبین اسلام ، مردم کشور من با مردم کشور تو برادران مذهبی خواهند شد.»
این افسانه ای بود در باره زنی سالخورده که قبیله خود را از هلاکت نجات داده است. مردم آن منطقه، دین اسلام را پذیرفتند. اما از آن روز به بعد، خلیفه
بافتن تصاویر موجودات زنده بر روی قالی را ممنوع کرده و فقط برای بافتن نقوش گوناگون (گؤل) اجازه داده بود. از آن زمان، زنهای ترکمن در

قـالی های خود فقط نقوش قرمز رنگ را تصویر می کنـند و هر نقـشی که روی قـالی بافته می شود ، منعکس کننده افکار و آرزوهای دختران، زنان و
مادران در باره زندگی و خوشبختی می باشد.



منبع : www.mirzacarpet.blog.ir